کد مطلب:245572 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:281

ترجیح نظریه ی امام جواد بر آرای دانشمندان
ذرقان می گوید: روزی ابن ابی داود از نزد معتصم برگشت و بسیار عصبانی و ناراحت بود. به او گفتم: چرا ناراحتی؟

وی گفت: از دست ابی جعفر، فرزند علی بن موسی الرضا. به او گفتم: چه شده است؟

او گفت: سارقی را نزد امیر آوردند كه اقرار به دزدی خود كرده بود خلیفه طریقه ی قصاص و اجرای حد را از فقها پرسید.

من گفتم: باید از مچ دست قطع شود. آنان گفتند: به چه دلیل؟ من آیه ی (فامسحوا بوجوهكم و أیدیكم) را خواندم.

برخی از فقها گفتند: دست باید از مرفق قطع شود. خلیفه پرسید به چه دلیل؟ آنان گفتند: به دلیل آیه ی غسل؛ (و أیدیكم الی المرافق)

در این هنگام خلیفه رو به محمد بن علی بن موسی الرضا كرد و گفت:



[ صفحه 182]



نظر شما چیست؟ حضرت فرمود: مرا معاف بدارید.

خلیفه ایشان را سوگند داد باید نظر خودتان را بیان كنید. حضرت فرمود: این دو فتوا اشتباه است؛ بلكه باید فقط چهار انگشت وی بدون ابهام، قطع شود.

خلیفه پرسید: دلیل شما چیست؟ حضرت فرمود: «قال رسول الله: السجود علی سبعة أعضاء؛ الوجه و الیدین و الركبتین و الرجلین»؛ سجده بر هفت موضع است: صورت، دو دست و دو زانو و دو انگشت ابهام پا. اگر دست را از مرفق یا مچ قطع كنند، دیگر محلی برای سجده باقی نمی ماند. با این كه قرآن كریم می فرماید: (و ان المساجد لله): خلیفه بسیار شادمان شد و طبق حكم حضرت جواد علیه السلام چهار انگشت دزد را برید.

ذرقان می گوید: ابن ابی داود سخت ناراحت بود كه چرا نظریه ی او رد شده است. سه روز پس از این ماجرا نزد معتصم رفت و گفت: آمده ام تو را نصیحتی كنم و این اندرز به شكرانه ی محبتی است كه به ما داری، وقتی شما مجلسی از علما و بزرگان تشكیل می دهی و در آن مجلس نظریه ی محمد بن علی علیه السلام خردسال را بر آرای بزرگان مجلس ترجیح می دهی، این كار سبب می شود كه مردم به او توجه كنند و از بنی عباس منصرف شوند و خلافت را از تو گرفته و به او بسپارند.

معتصم سخت تحت تأثیر این سعایت قرار گرفت و عزم خود را بر كشتن امام علیه السلام جزم كرد.



[ صفحه 183]